نقطه سر خط

شخصی-فرهنگی- علمی

نقطه سر خط

شخصی-فرهنگی- علمی

شمیم یاد تو

اصلا الان قصد نداشتم مطلبی بنویسم .

اما نیرویی از درون من رو وادار کرد که بنویسم . . .

شاید این دل سیاه رو یک کبریت احمر پیدا بشه طلا کنه

این روزها آدمهایی رو می بینم که از دوست داشتن حرف میزنند ، یا بقول امروزی ها عشقولانه تیکه پاره می کنند ،

قلب هایی که دائم به یاد یک نفر ، در هیجانه و مثل شیشه هست ؛ چشم هایی ، که فقط اون رو برای یک

نفر قاب گرفتن ؛ و مثل مرواریده و احساساتی ، که مثل آیینه ساده و بی غل و غش تمام وجودشون رو فرا گرفته .

نمی دونم شما هم از اون آدمها هستین یا با این آدمها برخورد داشتید ؟ ؟

نکته جالبی که در برخورد با این آدمها می بینی ، صافی و سادگی اونها هست که خیلی جالبه

درست وقتی این مسئله توی ذهنم اومد با خودم گفتم : من و این آدمهای به این پاکی ،به جایی که به کارهامون رنگ خدایی بزنیم؛ بدون تعارف رنگ دل به
رفتارمون زده ایم

و تازه خیلی ادعا هم داریم !!

به خودم گفتم : مرد حسابی ! بیا کسی رو دوست داشته باش ،که معنای دوست داشتنه ، کسی که وقتی هوای دلت تاریک میشه ، خشکی تمام وجودت رو

فرا میگیره ، بارون یادش تمام جزیره دلت رو حاصلخیز می کنه ، میشه مثل یک زمین سرسبز ؛ کسی که معنای فراموشی رو توی دوستیهاش بلد نیست و فقط

به مهربانی فکر میکنه ، فقط مهربانی

کسی که در بهترین و شیرین ترین لحظه های عمرش ( وقتی با خدای بی نیاز صحبت می کند ) به یاد خطاها و لغزشهای من و

و امثال من می افته ، و برای اینکه خدا از هر لغزشی که داشتم بگذره ، از خدا برای من درخواست بخشش می کند .

من که لاف محبت او را می زنم ! هیچ نشانی از عشق و محبت او - نه در بالا ترین درجه ها بلکه در کمترین درجه شبیه همین دوست داشتن های زمینی که

گفتم - را ندارم .

و اکنون دوباره شمیم یادش بر قلب مرده ام می وزد و برای یک لحظه معنای زندگی را با تمام وجود حس می کنم .




بی نشانی نشانه اش شد

سلام بر بانویی که بی نشانی را نشانه خود کرد که در این روزگار اگر کسانی هستند که می خواهند پیدا کنند راه را

با خود بگویند : مسیحیان مادر حضرت مسیح را چگونه احترام می کنند

و مسلمانان با یگانه دخت پیامبرشان چگونه ؟؟؟

کلیمیان با نام مادر حضرت موسی قفل های بسته را باز می کنند

و مسلمانان قفل که نه در خانه یگانه دخت پیامبرشان را . . . به جای اینکه تبرک بجویند با نام دخت پیامبر به پیشگاه خدا

تا آنجا که توانستند نام او را حذف کردند و این چنین شد که تا کنون بی نشانی نشان او شد

سالروز شهادت آن بانوی یگانه را تسلیت می گویم

نگرشها یا قرائت های مختلف از دین

لطفا هر کسی این متن رو می خواند قبل از آن پست قبلی رو بخونه تا بدونه ما داریم چی میگیم

وقتی هر کسی یک عینک زد یا دید عینک بدرد نمی خورد یعنی می خواهد یه جور دیگه به این دنیا نگاه کنه

ما این نکته را نگرش هر فرد نسبت به دین می گوییم حالا بعضی ها اسمش رو گذاشتند قرائت

من نمی خوام بگم فقط من درست میگم و همه اشتباه می کنند چون اونقدر اطلاعات برای اظهار نظر ندارم

اما لازم میدونم که بگم همون طور که شما وقتی یک مطلبی می نویسید و می خواهید با نوشتن اون مطلب مفهومی را انتقال دهید و اگر کسی ابهامی در مورد

مطالب شما برایش بوجود آمد طبیعتا بهترین کسی که میتونه به شما جواب بده نویسنده هست یا کسی که شما اطمینان داشته باشید حرفهای نویسنده رو دقیقا

می دونه

اینجا هم وقتی بحث دین میشه ما چند ماخذ معتبر در دست داریم

یکی کتاب خدا دیگری بیان کننده کتاب خدا که این فرد باید مسلما با وحی ارتباط مستقیم داشته باشه

سوالی که خیلی ها مطرح می کنند این است که از کجا معلوم این مطالبی که به دست ما رسیده درسته یا نه ؟

اگر کمی اهل تحقیق باشید می توانید با مراجعه به تاریخ بفهمید شیعیان چه جوری از مطالب دین محافظت کردند تا دستخوش تحریف نشود

بعدش هم به هیچ علم دیگه ما گیر نمی دیم حالا چرا نمی دونم


خلاصه اگر نگرش من و شما نسبت به دین تصحیح بشه عالیه حرف نداره

از خدا می خوام که همه ما به نگرش درست دین دسترسی پیدا کنیم .

عینکی برای دین

 

خیلی دلم لک زده بود یک نوشته بنویسم در این مدت خیلی فکرها به ذهنم زد

اما یک جورهایی فکر می کنم این مطلبی را که میگم مهمه چون هر روز با اون درگیری داریم

همان طور که از عنوان یادداشت معلومه ما صحبت خود رو می خواهیم با عینک شروع کنیم چیزی که خیلی ها اون رو با عنوان چشم

خودشون در نظر می گیرند

امروزه عینک ۳ استفاده مهم داره

۱- عینک داشتن برای کلاس گذاشتن  ( پز دادن ) جنبه تزئینی

۲- عینک داشتن برای محافظت از نور آفتاب ( عینک دودی ) یا برای محافظت از اشعه های کامپیوتر ( عینک آنتی رفلکس )

۳- عینک داشتن برای امر مهم دیدن یا مطالعه کردن یا .. . می باشد

همه این ها رو گفتم که بدونیم

ما در مسئله دین و شناخت آن همین جوری هستیم

یعنی دین را با منافع خودمون ترجمه می کنیم

یا دین را مورد سوال قرار می دهیم

کمتر کسی پیدا میشه که برای هر سوالش بگرده ببینه واقعا جوابی هست یا نه

یعنی در مسئله دین تمام جانبه بنگرد

و جمله آخر من و خیلی های مثل من شاید فکر کردیم این دین بدون صاحب است و هر گونه جرح و تعدیل شخصی را مجاز می دانیم

امید که مولایم بیاید و بگوید : آنچه را که دلهای مردمان زنده شود و . . .